گاهی دنیا وجودت را آنقدر غریبانه در سکوتی از جنس تنهایی احاطه میکند که دلت میخواهد کولهپشتیات را برداری، دست روحت را بگیری و با همهی آن حرف هایی که نمیشود به زبانشان آورد و حتی نمیتوان پنهانشان کرد بروی! بروی به گنگترین نقطهی جهان، جایی که فقط برای تو باشد.
آنقدر وسیع باشد که همهی آن پنهانترین احساسات درون تو را هم جای دهد درون خودش تو آنقدر خودت را در آنجا از مبهمترین حسهای وجودت آشکار کنی تا دیگر حس غریبی از جنس ناگفتههای درونت باقی نماند و تو بتوانی احساسات غریبانهات را در آنجا حبس کنی تا هیچگاه هیچکس در این دنیا نفهمد که پشت خندههای زیبا و آرام تو چه طوفان های هولناکی از احساسات پنهان شدهات به پاست!. آری آن مکان را بیاب، جای عجیب و دوری نیست. قلب آنهایی که دوستشان داریم؛ نابترین نقطهی نهان گیتی است.
همین و دگر هیچ…
آیلین عبدی
گزیدهای از کتاب جریانعاشقانهها به انتخاب شاگردان فن سخنوری.
بامداد پنجم اسفند هزار و سیصد و نود و هشت…
2 پاسخ
با درود بی کران
خانم آیلین عبدی من یکی از حوانندگان کتابهای شما هستم . واقعا وقتی کتاب جاده ای به مقصد آسمان را خواندم نگرشم نسبت به زندگی تغییر کرد .وبه این دید رسیدک که ارزش مادی دنیا گذزا است و در این مدت کوتاه که خداوند این فرصت زندگی را به ما داده اگر با امکانات موقتی که داریم لذت نبریم زندگی را باختیم .
درود فراوان بر شما و سپاس به خاطر مطالعه دقیق و موردی شما عزیز بزرگوار🍀🌹 دقیقا همینطور هستش و اینکه به قول شاعر زندگی را هر چه آسان تر بگیری بهتر است…
ممنون از همراهی شما🌺