عزت نفس درلغت به معنای «خود بزرگواری» است.
یعنی بزرگ انگاشتن نفس.
یعنی تصور ذهنی و باور قلب هر شخص نسبت به خودش.
حال این بزرگواری یا عزت نفس در زندگی هر فرد چگونه میتواند ناجی او باشد؟
اصلا نجات یافتهی حقیقی این دنیا کیست؟
نجات از چه چیزی ملاک پیروزی است؟
همین عبارت کوتاه و آشنا که در ابتدا از آن سخن گفتم به تنهایی میتواند ناجی انسان از تمام تلههایی باشد که در مسیر زندگانی وجود دارند و اکثرا موفق به شکار طعمه که همان انسان است میشوند!.
انسان برای شکستها طعمهی خوشمزهای است که قربانی میشود.
انسان خودش را قربانیِ عدم داشتن عزت نفسی میکند که مهمترین عامل داشتن یک زندگی مناسب است.
پس دریافتیم که عزت نفس در وجود هر شخص مسیر حرکت را برایش هموار میسازد.
باید بدانیم که عزت نفس یک احساس نیست بلکه یک باور، عقیده و نوای ذهنی و درونی است که در همهی افراد واحد است؛ فقط نوع آن باور است که با توجه به علایق و روحیات هر انسان متغیر خواهد بود.
حال چگونه این باور را در خود شکل دهیم؟
عزت نفس که همان باور ذهنی و قلبی ما نسبت به خودمان است از خردسالی شروع به رشد میکند و مانند نهالی تازه در وجود ما بزرگ و بزرگ تر میشود تا در نهایت حوالی جوانی و بزرگسالی انسانی ارجمند در قلهی کامیابی حاصل شود.
انسانی که عاشقانه تمام ابعاد شخصیتشاش را دوست دارد و همواره بهترین ها را برای دستیابی بر میگزیند.
پس طبیعتا باید از دورانی که کودک جهان اطرافش را کمی ادراک میکند به کمک رشد نهال عزت نفس درونیاش برویم؛ برای زندگی روزانهاش چارچوبهایی دقیق تعیین کنیم و بر روی تکتکشان مصمم باشیم، برای زندگی کودکان روبه نوجوانی قانونهایی حتی سختگیرانه مشخص کنیم و بر روی اجرایشان پافشاری داشته باشیم و هرگز آنها را به خاطر داشتن آرامش کوتاه خودمان، آزادانه رها نکنیم.
من مشاور و روانشناس کودک نیستم! بلکه فقط فردی هستم که شاید با مطالعه، توجه به جامعه و دقت به دنیای کنونیام درک کردهام که داشتن عزت نفس به معنای درست، «بال پروازی است به سوی وجوب حقیقی نامتناهی انسان و شاید جهان.»
باری آدمی از همان سال های ابتدای عمرش در همان پنج سالهی آغازین زندگی باید خودش را بشناسد و نفس خویش را ارزشمند بداند.
او باید برای تکتک واکنش هایش ارزش قائل باشد؛ این همان فرق مابین بنی آدم و حیوان است!.
شناخت و آگاهی که از شعور سبب میشوند.
اگر همهی ما انسانها نهال عزت نفس را از همان پنج سالهی شروع زندگانی بهتر پرورش میدادیم قطعا اکنون چیزی به نام «تبهکاری» در جامعه وجود نداشت.
اگر همهی پدران و مادران حضور اصولی و دارای چارچوب در زندگی فرزندانشان داشتند بی شک اکنون عباراتی چون اشرار، بیعفت، اغتشاشگر و مترادف هایشان را در جامعه نمیشنیدیم. وظیفهی اصلی و تنها وظیفهی مهم والدین کودک این است که عظیمالشانی و شرافت را نقش بر وجود و روح او کنند؛ اینگونه نهال عزت نفس به درختی تنومند تبدیل خواهد شد.
پس برای بهترشدن حالِ جهان شاید خوب باشد که نهال های خشکیدهی وجود درونیمان را آبیاری کنیم و از نو آن را بسازیم و این قدرتمندی را زنجیروار حفظ کنیم.
آدمی باید آگاه باشد که شان انسانیت و آدمیت او شایستهی هر اقدامی که صرفا از زندگانی با آن گذر کند؛ نیست!.
آری آدمی باید بداند که جسم او فقط برای «عشرتطلبی» خلق نشده است بلکه برای دانستن اصل حق و شناختن اصل سزا به دنیا پا گذاشته است و باید واقف باشد که آگاهی های او هرگز انتهایی نخواهند داشت.
پس ما هر کدام دارای شخصیتی محترم و نفسی ثمین هستیم و میتوانیم با شناخت از خودمان به بلندقدریِ ذهنیِ والایی برسیم.
نام این فرمول داشتن «عزت نفس» است.
آری حقیقت این است که انسان تنها با داشتن عزت نفس میتواند به عصارهی رسالت انسانی اش دست یابد.
همین و دگر هیچ…
آیلین عبدی
بامداد هشتم مرداد هزار و چهارصد و یک…
عکس از کتاب فرزندان دارای عزت نفس از مجموعه آثار جیبیِ «چری فولر» ترجمهی الهام آرامنیا و شمس الدین حسینی از انتشارات کتاب مرو است_این کتاب کوچک (کتابچه) راهنمای مفید و مختصری است برای والدین جهت کمک به افزایش عزت نفس در فرزندشان.
2 پاسخ
سلام کتاب های که مینویسید عالی هستند ایشالا موفق باشی همیشه
درود بر شما از حسن نظر و نگاهتان بینهایت سپاسگزارم🙏🏻🌹