عشقی به وسعت دریا…

به دریا نگاه می‌کنم؛ وسعت بی‌انتهایش را دوست دارم.
هنگامی که طوفانی می‌شود، به من نشان می‌دهد که هرگز به صاف بودن و یکنواخت بودن احوالات، دل نبندم.
قدم زدن کنار شن‌های ساحل آرام دریارا نیز، عاشقانه دوست دارم، چون به من ثابت کرد که توصیف حس‌های بی‌نظیر و خالص، بسیار دشوار است. عجب نسیمی می‌وزد! گویی خنکای نسیم دریا با عطر پاکی ترکیب شده تا به آسانی از نفس کشیدن در اتمسفرش، لذت ببرم.
در شب، ستاره‌های عاشق آسمان با چاشنی نور مهتاب را نظاره می‌کنم، به آرامش و سکونشان‌ متمرکز می‌شوم، امید دارم که شاید وجودم کمی آرامش را از آن‌ها، بیاموزد.
پژواک صدای موسیقیِ آرام و دلنشینی، محیط را برایم کامل می‌کند.
تکیه بر قایق کنار ساحل می‌دهم و نوازشی به جنس موج های عاشق دریا، روحم را به آرامش دعوت می‌کنند.
کاش جهانم را می‌توانستم در همین لحظات قفل کنم!
حال دلم خوب، ساز دریا نیز کوک است.
می‌دانم که نوازنده‌ی این آهنگ بی‌تکرار، از نواختن هرگز خسته نمی‌شود و اکنون، هویدا شدن این حواس، عشق را در قلب من می‌نوازد؛ عشقی به وسعت دریا…

همین و دگر هیچ…
آیلین عبدی

بیستم شهریور هزار و سیصد و نود و نه…

ساحل هتل ساحلی شهر_ایزدشهر

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط